یک شب خواب در ایستگاه اتوبوس

 یک شب خواب در ایستگاه اتوبوس

خواب

یک خواب عجیب در ایستگاه اتوبوسی در لس گروتاس، آرژانتین

ساعت ٩ شب سوار اتوبوسی از بوئنوس آیرس به سمت جنوب و اقیانوس اطلس شدم. به سمت شهری به نام “لَس گروتاس”.. قرار بود یکروز آنجا بمانم و بعد به شهر بعدی که بیشتر نزدیک به پنگوئنها هست بروم. اما ساعت ٢:٣٠ ظهر، وقتی بعد از بالای ١٦ ساعت در اتوبوس بودن رسیدم و به اینترنت وصل شدم، دیدم میزبانم کنسل کرده و جایی برای خواب و موندن ندارم، در اینترنت سرچ کردم و از مردم پرس و جو کردم، اما ارزونترین جایی که میشد در لَس گروتاس کوچک خوابید شبی ٥٠ دلار بود. هیچ هاستلی در روستا وجود نداشت و فقط دو هتل در یک کیلومتری روستا بودند.

تصمیم گرفتم شب را روی نیمکتی در ایستگاه اتوبوس ١٠ متری روستا بخوابم. هنوز سرفه میکردم و هنوز سرماخوردگیم کامل خوب نشده بود. بعد از ١٦ ساعت در اتوبوس بسیار خسته بودم اما چاره ای نداشتم. اتوبوس بعدی به شهر “پورتو مَدرین” که قرار بود بروم، ساعت ٥ صبح بود و هیچگونه نمیتوانستم زودتر خودم را به آنجا برسانم. با خوزه، پسری که در آنجا کار میکرد هم صحبت شدم، مَته خوردم، از سوپر مارکت کناری نون و پنیر گرفتم و خوردم و فکر کردم مثل همیشه بعد از هر سختی، یک خوشی وصف نشدنی میاد. فکر کردم حالا که دو روز به تولدم مانده و دارم انقدر سختی میکشم، حتما قراره تولدم اتفاق عجیبی بیافته…

خوابیدن روی نیمکت اصلا عجیب نبود. پتو را روی خودم انداختم و مطمئن بودم وسایلم دزدیده نمیشن. چرا و چطور و به چه دلیل مطمئن بودم رو نمیدونم اما ایمان داشتم اتفاقی برام نمیفته. شبی بسیار سخت و البته بسیار آموزنده برام گذشت. دو بار از خواب بیدار شدم و دوباره به خواب رفتم. یکبارش چند پلیس به داخل ایستگاه اتوبوس آمدند و از من چند سوال پرسیدند و نگاهی به پاسپورتم انداختند و بعدش گذاشتند بخوابم.

صبح روز بعد ساعت ٩ صبح… سوار اتوبوسی دیگر شدم تا به شهر پورتو مَدرین بروم. شهر کوچیکی کنار اقیانوس اطلس، در سه ساعتی پنگوئن ها و در شمال پاتاگونیای وصف نشدنی.
ایده ای نداشتم برای روز آخر بیست سالگی… چه چیزی انتظار مرا میکشد…

برای خواندن داستان سالگرد یکسالگی سفر و روز آخر بیست سالگیم “اینجا” کلیک کنید.

ملیکا بکائی

سلام، من ملیکا هستم. متولد تهران، ایران. بیست و دو سالمه و بیش از دو ساله در قاره ی آمریکا و کشور های مختلف آمریکای لاتین در حال سفر و کار داوطلبانه هستم. اینجا از سفر تنهایی، سختی ها، لذتها، ویزاها، هزینه ها، کار در سفر، کار داوطلبانه و مهارتهایی که یادمیگیرم براتون مینویسم.

پست‌های مشابه

دیدگاه خود را ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *