barbara-in-quitoبیشتر بخوانید
Tags : Quito
فکر نمی کردم تعداد ایرانی ها در اکوادور انقدر زیاد باشه! اول هفته به کیتو آمدم و این شهر بزرگ را بین آن همه شهرستان کوچک و بکر، به دلیل گرفتن ویزای برزیلم انتخاب کردم، اما فردا بدون پاسپورت و ویزا و هنوز در انتظار از اینجا به تنا باز خواهم گشت!اما حال که به […]بیشتر بخوانید
هیچوقت فکر نمی کردم روزی روی آتشفشان اسب سواری کنم! صبح روز دوم در کیتو، وقت برآورده کردن یکی دیگه از آرزو هام و کوهنوردی بر آتشفشان “پیچینچا” که یکی از کوه های معروف و زیبای اکوادورِ بود. البته اولش نمی دونستم کوهنوردی تبدیل به اسب سواری خواهد شد. بر خلاف توصیه های خانواده فرناندو […]بیشتر بخوانید
خط استوا … وسط کره زمین برای تعطیلات آخر هفته و دیدن خط استوا از طرف فرناندو و خانواده اش، به کیتو (پایتخت اکوادور) دعوت شده بودم! و خب اینجور دعوت ها رو هم که امکان نداره رد کنم! چی بهتر از اینکه مکانی برای موندن توی یک شهر جدید داشته باشی به همراه آدم […]بیشتر بخوانید