Tags : southamerica

کلمبیا نپال

از ویپاسانا در نپال تا مدجین کلمبیا

دوره ده روزه ویپاسانا در نپال- شهر مدجین در کلمبیا شب آخر ویپاسانا در نپال بود، روز یازدهم که زندان شکسته شد و ما تونستیم حرف بزنیم! توی اتاق ما یازده تا تخت بود که هر دو تا تخت با یک پرده از تخت های دیگه جدا میشد و انگار هر دو نفر اتاق خودشونو […]بیشتر بخوانید

کلمبیا

روز آخر در کالی و درود بر مدجین

روز آخر در کالی روز آخر در کالی روز عجیبی بود! بعد از یک نهار مفصل، به یک شوی لباس دعوت شدم که میزبانم ماهی یکبار برایشان کار می کند! خیلی خوب بود که قبل از رفتن، آدم های شیک و پولدار کالی رو هم دیدم تا با تصویر کشته شدن خوزه ادغام بشه و […]بیشتر بخوانید

کلمبیا

داستان های کلمبیا و کشته شدن خوزه

آخرین هفته در کلمبیا به تقویم نگاه می کنم و باورم نمی شود که فقط یک هفته ی دیگر در کلمبیا هستم! الان می فهمم چقدر یک ماه برای دیدن یک کشور و زندگی با مردمانشان کم است! اما چه کنم که بیش از این اجازه ی ماندن ندارم و شکر می کنم که همین […]بیشتر بخوانید

کلمبیا

تفریحات شبانه در کالی

تفریحات شبانه جوانان مسافرها و جوانان کلمبیایی من تو خانواده ای غیر مذهبی و شلوغ بزرگ شدم! همیشه پر از مهمون و مهمونی های شبانه و طولانی و بزن و برقص و خلاصه شاد! توی سفر اولم به آنتالیا،هیچ علاقه ای توی خودم به تفریحات شبانه، رفتن به بار های ترکیه که البته پر از […]بیشتر بخوانید

کلمبیا

اولین دیدار با دریای کارائیب

تنهایی شنا کردن در دریای کارائیب کارتاهنا سوار اتوبوسی از ماکوندو به بارانکیلا میشم. تنها اطلاعاتی که از شهر دارم اینه که شکیرا توش به دنیا اومده و کنار دریای کارائیب قرار داره. خسته و خواب آلود می رسم، پسری که قرار برای یک شب میزبانم باشه و از کوچ سرفینگ پیداش کردم رو میبینم، […]بیشتر بخوانید

کلمبیا

کالی، پایتخت رقص سالسا در کره زمین

عشق من به رقص سالسا از وقتی یادمه عاشق این رقص های دو نفره و تند با موسیقی های اسپانیایی بودم! تو هنرستان که عاشق تئاتر بی کلام و رقص شدم، در پی سرچ کردن انواع رقص ها برای کلاس یا دانشگاه، رقص “سالسا” برای من دورترین تصویر بود. فکر می کردم رقص لاتین مال […]بیشتر بخوانید

کلمبیا

استقبال ویژه هنگام ورود به کالی و آشنایی با خانواده

خانواده کلمبیاییم از ایستگاه اتوبوس پیاده شدم، به دستشویی رفتم و بعد از ترسیدن از قیافه خیلی خسته ی خودم، برای روبرو شدن با خانواده جدید کمی سر و وضعم رو درست کرده و آرایش کردم و بعد سوار اتوبوس شده تا به آدرس داده شده برسم.جلوی یک خونه ی بزرگ و قرمز رنگ ایستاده […]بیشتر بخوانید

اکوادور کلمبیا هزینه ها ویزا

ویزای کلمبیا + تمام خرج و هزینه من در اکوادور

داستان ویزاها و هزینه ها ویزا گرفتن واقعا زجر آوره. كل دوشنبه خیره به صفحه ایمیلم گذشت. تا تونستم گریه كردم و ذكر گفتم. سه شنبه وقتی ساعت ١١ ظهر شد و هنوز ایمیلی نیومد، به سفارت زنگ زدم. با بغض گفتم من می دونم شما خیلی زحمت می كشین و كلی كار دارین، اما […]بیشتر بخوانید

اکوادور

تحویل سال ۱۳۹۷ به وقت اکوادور

روزهای آخر سال ۱۳۹۶ و تحویل سال ۱۳۹۷ آخرین روزهای سال ۱۳۹۶ بود. ساعت ١ نصف شب به بانیوس رسیدم! میزبان برام آدرس رو فرستاده بود اما جرئت نمی كردم اون وقت شب توی شهر جدید و خلوت، نیم ساعت پیاده راه برم! ده دقیقه ای وایستادم و تاكسی نبود! شروع كردم آروم آروم راه […]بیشتر بخوانید