دانستنی های جالب در مورد ماچو پیچو و اینکاها

 دانستنی های جالب در مورد ماچو پیچو و اینکاها

اینکاها

ده نکته جالب در مورد اینکاها و ماچو پیچو

١. اینکا در زبان “کچوا” که زبان آن موقع بومیان آمریکای جنوبی بود یعنی “خدا در زمین”.

٢. اینکاها در گذشته دخترانشان را قربانی میکردند و بعدتر ها لاما ها رو. و همینطور خورشید را ستایش میکردند و در هر بنایی یک معبد خورشید که معمولا زیباترین بناست رو دارند.

٣.تمدن اینکاها برمی گرده به حدود ٥٠٠ سال پیش.. آنها از سال١٤٣٨ تا ١٥٣٣ میلادی حکومت کردند و بعد توسط اسپانیایی ها حکومتشان بر هم ریخت.

٤. پایتخت امپراطوری اینکاها شهر کوسکو بوده و برای همین میگن کشور پرو مهمترین بناهای اینکاها رو درونش داره و هنوز در کوسکو بسیاری از سنگ ها و بناهاشون پابرجاست و بازساخت نشده.

٥.اینکاها زندگی خیلی پیشرفته ای داشته اند. بیرون از شهر ها همیشه انبار هایی (که حالا برای ما بناهای عجیبی هستند) داشتند که میوه و خواربار را برای زمستان ذخیره میکردند… ازدواج برای مردها در ٢٤ سالگی و زنها در ١٨ سالگی اجباری بوده و ساختمان هایشان را بدون ملاط میساختند! شهرساز های ماهری بودند.

٦. پاچاکوتی یکی از مهمترین پادشاهان اینکاها بوده که اینجا ازش خیلی صبحت میکنن و تمدنشون رو تا کوه های آند و آرژانتین هم گسترش داده… اکوادور، بولیوی، شیلی و آرژانتین هم بناهایی از اینکاها دارند اما اصل جنس در پرو هست چراکه پایتختشون کوسکو بوده.

٧.ماچو پیچو در سال ١٤٥٠ ساخته شده و بعد از اینکه اینکاها مستعمره ی اسپانیایی ها قرار گرفتن.. این شهر تقریبا فراموش شده و جنگل های اطراف رشد کردن و از نظر ها پنهان مانده.

٨. بینگهام، تاریخ شناس آمریکایی سال ١٩١١ به دنبال شهر “ویکتوس” آخرین شهر اینکاها میره اما پیداش نمیکنه و بجاش ماچو پیچو رو پیدا میکنه… که واقعا در جایی بین چندین تا کوه و بین جنگل ها قرار داره ى من هنوز نمیتونم تصور کنم چجوری اونجا اون شهر رو ساختن.

٩. یک شایعه ای از مردم اینجا شنیدم که ،موقعی که بینگهام ماچو پیچو رو پیدا کرده هنوز بومیانی بودند که توش زندگی میکردند!

١٠. اینروزا روزانه ٣٠٠٠-٥٠٠٠ نفر از ماچو پیچو دیدن میکنن و همه میگن حداقل تا پنج سال دیگه، دیگه نمیشه وارد بنا شد چون با این تعداد آدم از بین میره و فقط میشه از بالا تماشاش کرد… برای همین من خوشحالم که در آن قدم زدم و بودن در آنجا رو لمس کردم.

با خواندن داستان «  اولین کار داوطلبانه در هاستل » با من همراه باشید.

ملیکا بکائی

سلام، من ملیکا هستم. متولد تهران، ایران. بیست و دو سالمه و بیش از دو ساله در قاره ی آمریکا و کشور های مختلف آمریکای لاتین در حال سفر و کار داوطلبانه هستم. اینجا از سفر تنهایی، سختی ها، لذتها، ویزاها، هزینه ها، کار در سفر، کار داوطلبانه و مهارتهایی که یادمیگیرم براتون مینویسم.

پست‌های مشابه

دیدگاه خود را ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *