مدارک مورد نیاز ویزای آرژانتین+ تمام خرج من در شیلی
مرز شیلی و آرژانتین
روز آخرم در پوکن و در شیلی بارونی بود،تقریبا کل روز برای جمیل نی زدم و از مولانا و حافظ و خیام براش گفتم. صبح روز بعد ساعت ٨ صبح در کمال ناباوری خودم بدون گریه از جمیل و هم خونه های خداحافظی کردم و با قلبی که از شادی و ناراحتی و هیجان و استرس تند می زد، برای بار دوم سوار اتوبوس شدم و به سمت آرژانتین رفتم. خوشبختانه در مرز اذیتم نکردن،مهر خروج رو زدن و در مرز آرژانتین نیز با دیدن ویزا مهر ورود رو. این دفعه بالعکس تمامی مرز های قبلی،بدون لبخند وارد آرژانتین شدم. شاید برای اینکه برای وارد شدن گرفتن ویزای آرژانتین بسیار صبر کردم و منتظرم ببینم ارزشش رو داشته یا نه.
دقیقا از وسط کشور وارد آرژانتین شدم و فکر کنم بهتر بود اول به جنوب و پاتاگونیا میرفتم، اونجا کار داوطلبانه میکردم و بعد به سمت شمال. اما از اونجایی که دلم نمیخواست یک روز هم باز در سرما باشم،تصمیم گرفتم اول به شمال کشور برم و بعد برنامه ای برای جنوب بریزم. پس بعد از وارد شدن به روستای هونین، دوباره سوار اتوبوسی ٦ساعته به سمت نئِوکن شدم. اتوبوس های آرژانتین بسیار گرونن و خوشحال بودم که قراره ٣ هفته خرجی نداشته باشم! نئوکن شهری نسبتا کوچیکه و اونجا برای یک شب برای خودم از کوچ سرفینگ میزبان پیدا کردم. ساعت ١١ شب وقتی به ایستگاه اتوبوس رسیدم، مَتی به دنبالم آمد. خداروشکر انقدر با غریبه ها در رفت و آمد بودم که اصلا انگار نه انگار تازه این فرد رو در یک کشور غریبه دیدم. بسیار راحت گفتگو کردیم،به خانه ی دوستانش برای شام رفتیم و بعد به خانه ی بزرگ خودش. متی یک مرد ٣٥ ساله بسیار موفق آرژانتینی هست که تقریبا تمام دنیارو سفر کرده اما متاسفانه زیاد راجع به ایران،برعکس اسرائیل، اطلاعات نداشت.
من و میزبانم متی در نئوکن
روز بعد کلا به معاشرت گذشت. برایم گیتار زد. مَته (همان گیاهی که با آبجوش میخورند، ازش بیشتر خواهم گفت) خوردیم و بعد یک فیلم آرژانتینی دیدیم. کمی تانگو رقصیدیم و من برایش پاستای ساده ی گیاهیمو درست کردمو ساعت ٧ شب ازش خداحافظی کردم،به ایستگاه اتوبوس رفتم و سوار اتوبوسی دگر به مِندوزا شدم. مندوزا یکی از شهر های بزرگ آرژانتین است. اما من تنها ایستگاه اتوبوسش را دیدم. وقتی بعد از ١٥ ساعت رسیدم،دوباره اتوبوسی سه ساعته به شهر سَن خوان که باز در شمال مندوزا قرار داره گرفتم. اونجا به یک هاستل رفتم و صبح روز بعد سوار اتوبوسی شدم به سمت غرب و روستایی به نام لَس فلورس که قراره تا سه هفته در آن در یک مزرعه کار کنم،از حیوانات نگهداری کنم و با یک خانواده آمریکایی،آرژانتینی زندگی کنم!
یکی دگر از خوبی های آشنایی با جمیل، آشنا شدن گوشم با لهجه آرژانتینی بود و در این چند روز هیچ مشکلی برای فهمیدن و حرف زدن با مردم نداشته ام!
ممنونم که در هر ورق جدید از زندگیم همراهم هستین.
پیش به سوی مسیر جدید..
خداحافظ شیلی نازنینم
سلام آرژانتینِ مهربان!
مدارک مورد نیاز برای ویزای توریستی آرژانتین (اگر از شیلی درخواست ویزا می کنید)
١. “دعوتنامه مهر شده از طرف دولت آرژانتین” : همین یک کاغذ منو یک ماه تمام در انتظار گذاشت.
٢. گردش حساب ٦ ماه گذشته
٣. تمکن مالی
٤.رزرو بلیط رفت و برگشت
٥. رزرو هتل
٦. اگر سندی در ایران دارید،سند خانه،ماشین،هرچی
٧. پاسپورت با در صفحه خالی
١. حالم از کلمه “ویزا” بهم میخوره. هنوز فشار اون هفت هفته انتظار برای این جایی که الان هستم رومه و هنوز دلم میخواد روی پاسپورتم بالا بیارم.
٢. من نه با هواپیما به آرژانتین اومدم و نه قراره با هواپیما از این کشور خارج بشم و نه قراره حتی یک شب بخاطر وضع مالی در هاستل یا هتل بمونم؛ اما برای سفارت فقط اینهارو رزرو کردم. که همش مجانی انجام میشه. رزرو هتل از سایت booking.com
و رزرو بلیط رو چون کارت ندارم و ایرانی ام، میرم از خود آژانس ها میگیرم کاملا بی هزینه.
٣.فکر میکنم از خان هفتم آمریکای جنوبی که آرژانتین باشه رد شدم. امیدوارم ارزشش رو داشته باشه.
٤. امیدوارم سختی ویزاها و فشاری که بروی روح و جسمم میاره باعث نشه بخوام مهاجرت کنم و رویای سفر رو بخاطر پاسپورت ایرانی داشتن بندازم دور. فعلا اصلا نمیخوام چشمم به هیچ سفارتی بیفته.
٥. خواهش میکنم در ایران بچه دار نشید. بچه ها نمیتونن انتخاب کنن کجا به دنیا بیان. بچه هاتونو یک عمر با یک پاسپورت بدبخت میکنید. حتی اگه نخوان سفر کنن. پاسپورت ایرانی در دست داشتن یعنی “تروریست” بودن.
طلب خیر و صبر برای تمامی کسانی که پاسپورت ایرانی دارن.
تمام خرج من در ۹۰ روز سفر و توقف در شیلی
خرج من در ٩٠ روز شیلی
١١٥٣ دلار شد.
که شامل:
١٠٠ دلار ویزای برزیل
٥٠ دلار هزینه مهر دعوتنامه آرژانتین
١٥٠ دلار هزینه ویزای آرژانتین
هزینه ی غذای سه ماه
١ شب هاستل
١٠ جلسه کلاس سالسا
بلیط اتوبوس های مختلف از شمال تا جنوبی شیلی.
هزینه کوهنوردی ها و گشت و گذار.
پی نوشت ۱: توجه کنید که من تمام ۹۰ روز رو میزبان داشتم. یا کار داوطلبانه می کردم یا میزبان از کوچ سرفینگ داشتم و هفت هفته با هدی و کوروش زندگی کردم پس هزینه اقامت ندادم و بیشتر هزینه ها صرف غذا و ویزا شده.
پی نوشت ۲: شیلی کشور گرانی بود. بسیار گرانتر از کشور های قبلی. من دو هفته اول و دو هفته آخر را کار داوطلبانه داشتم.
تقریبا تمام حقوق کار آنلاینم خرج شد اما امیدوارم از آنجایی که هزینه ویزاهایم را تا چندین ماه بعد داده ام. خرجم در کشور های بعدی کمتر شود.
برای خواندن ادامه داستان و کار داوطلبانه در مزرعه با لاماها، اینجا کلیک کنید.
3 دیدگاهها
ملیکا جان سلام
این دعوتنامه را کسی باید از داخل آرژانتین بفرسته برامون؟! یا خود سفارت باید بده؟
سلام نگار عزیز. از داخل آرژانتین باید دوستی بفرسته.
سلام نگار عزیز. دعوتنامه رو شخصی آرژانتینی از داخل کشور باید بفرسته.