روزهای آخر در آرژانتین و تجربه ی کریسمس با خانواده آرژانتینی پس از جدا شدن از خولیان همسفر یک هفته ای، به پمپ بنزین رسیدم، به اینترنت وصل شدم و به میزبان جدیدم، ماریسول، که در شهری به نام “کنسپسیون دِل اروگوئه“، کنار رودخونه اروگوئه و نزدیک مرز زندگی می کرد و قرار بود برای […]بیشتر بخوانید
Tags : آرژانتین
یکی از شگفتی های کره ی زمین: آبشارهای ایگواسو من که حیران ز ملاقات تو ام.. کیلومترها راه می رفتم و فقط آبشار می دیدم. آبشارهای ایگواسو.. عظمتی وصف نشدنی و صدایی حیرت انگیز که باعث سکوت تک تک آدمها شده بود. از همه جا آمده بودند، از آفریقای جنوبی تا کانادا.. از انگلستان تا […]بیشتر بخوانید
سفر با خولیان تا آبشارهای ایگواسو آخر هفته را با خولیان، که قرار بود با هم تا آبشارهای ایگواسو هیچهایک کنیم در خانه ی کوچک و دنجش که در طبقه بالای خانه ی مادرش قرار دارد گذراندم. شناختن کسی که قرار بود یک هفته ای همسفرش بشوم و تجارب زیادی در هیچهایک و سفر در […]بیشتر بخوانید
از اقیانوس اطلس تا کوه های آند در پاتاگونیا روز آخر در پورتو مدرین به همراه پاولا و دوستانش به ساحل رفتیم و در دمای ٣٦ درجه، در اقیانوس اطلس شنا کردیم. شب سوار اتوبوسی به سمت کوه های آند در شمال پاتاگونیا شدم و صبح روز بعد در شهری به نام “اِسکل”، وارد هاستلی […]بیشتر بخوانید
اولین دیدارم با پنگوئنها ساعت ١٢ شب با پاولا،میزبانم و چند تا از دوستاش شروع به باچاتا رقصیدن کردیم و من شماعی زاده گذاشتم و گروهی ایرانی رقصیدیم. ساعت ١ تا ٣ به سالسا کلاب کنار خونه رفتیم و اونجا همه مردم غریبه برام شعر. خوندن و اولین دقایق سال جدیدم با رقصیدن با مردم […]بیشتر بخوانید
توی خوابمم نمی دیدیم بتونم یکسال بدون وقفه در یک قاره ی دور سفر کنم.. درست چهاردهم آذر ماه ۱۳۹۷ یا پنجم دسامبر ۲۰۱۸، در سالگرد یکسالگی سفر وارد پورتو مَدرین و وارد خونه ی میزبانی به نام “پاولا” شدم. در حالی که دو روز بود حموم نرفته بودم و درست نخوابیده بودم و هنوز […]بیشتر بخوانید
یک خواب عجیب در ایستگاه اتوبوسی در لس گروتاس، آرژانتین ساعت ٩ شب سوار اتوبوسی از بوئنوس آیرس به سمت جنوب و اقیانوس اطلس شدم. به سمت شهری به نام “لَس گروتاس”.. قرار بود یکروز آنجا بمانم و بعد به شهر بعدی که بیشتر نزدیک به پنگوئنها هست بروم. اما ساعت ٢:٣٠ ظهر، وقتی بعد […]بیشتر بخوانید
بوئنوس آیرس ، پایتخت زیبای آرژانتین خیلی حس بدیه وقتی بعد از تقریبا یکسال سفر دور آمریکای جنوبی، به بوئنوس آیرس، پایتخت زیبای آرژانتین برسی و مریض باشی. حدود یک هفته در کوردوبا مهمان ماوریسیو بودم و بیشتر وقت رو مریض بودم. بالاخره یکشب تونستم خودمو جمع و جور کنم و سوار یک اتوبوس شبانه […]بیشتر بخوانید
مجانی سواری از سن خوان تا شهر کوردوبا وقتی آنتونیو منو صبح زود در شهر سن خوان پیاده کرد، خودش بهم پیشنهاد داد که اگر اتوبوسی نبود میتونم تا کوردوبا هیچهایک کنم. یعنی کنار خیابون بایستم و سوار هر ماشینی که مسیرش تا یک جایی با من یکیه بشم. منم بجای اینکه به ایستگاه اتوبوس […]بیشتر بخوانید
اولین کار داوطلبانه در مزرعه و نگهداری از لاماها حدود دو ماه پیش در سانتیاگو، هنگامی که مادر میزبانم در باریلوچه، جنوب آرژانتین، که قرار بود به مدت پنج هفته در مدرسه اش با کودکان کار کنم، فوت کرد؛ شروع به گشتن به دنبال کار در مزرعه کردم. از آنجایی که اواخر سال تحصیلی و […]بیشتر بخوانید