کار داوطلبانه با کودکان در روستای بخوکو تا چشمام رو روی هم گذاشتم دیدم یک هفته است که در پاناما هستم! زه و آلدو با قبول کردن درخواست کار داوطلبانه من زمانی که در هائیتی بودم، منو نجات دادن! و حالا پنج روزه عضوی از خونشون در روستای بخوکو که یکساعت و نیم با پایتخت […]بیشتر بخوانید
Tags : teaching
تجربه ی تدریس و درس هایی که از کار داوطلبانه گرفته ام روزها پشت سر هم گذشتند و یک ماه کار داوطلبانه در مدرسه ی هنر به اتمام رسید. یک آخر هفته به همراه لوکاس و یوری و مکس، تا یک شهر دیگه به نام دیامانچینا هیچهایک کردیم، و یک شب وسط جنگل کمپ کردیم […]بیشتر بخوانید
کار داوطلبانه و تدریس انگلیسی به نوجوانان و بزرگسالان در روستای کوچکی وسط برزیل خداحافظی با ریو دو ژانیرو و شروع کار داوطلبانه در مدرسه ی هنر: آنجلا و پسرش یک روز قبل به سائو پائولو رفته بودند. من مانده بودم و خانه شان و یک کلید. کوله ام را به دوش کشیدم، تمام چراغ […]بیشتر بخوانید
دیدار با میزبانانم در مونتانیتا و شروع اولین کار داوطلبانه بالاخره به شهری که قراره اولین کار داوطلبانه رو توش انجام بدم، یعنی مونتانیتا رسیدم. هنگامی که از اتوبوس پیاده شدم، با حجم خیلی زیادی از مردم که با لباس ها و بهتره بگم مایو های رنگی رنگی کنار ساحل راه می رفتند و می […]بیشتر بخوانید