در پرواز هاي طولاني كلي اتفاق مي افتد (از استانبول تا کاراکاس)

 در پرواز هاي طولاني كلي اتفاق مي افتد (از استانبول تا کاراکاس)

در پرواز هاي طولاني

در پرواز هاي طولاني

تجربه پرواز طولانی ۱۸ ساعته

هنگامي که برای طولانی ترین پرواز زندگیم سوار هواپيما مي شدم، بيشتر مشغول ديدن آدم هايي بودم كه هجده ساعت هم مسير من هستند. اكثرا سياه پوست بودند و بينشان همه نوع نژادي بود.

ویزای ونزوئلا برای ایرانیان

ونزوئلا براي ايرانيان ويزا نمي خواهد! و تركيش ايرلاين با اينكه پرواز در كوبا دو ساعت توقف دارد، براي ما به نوعي خودش ترانزيت مي شود. يعني مايي كه ويزاي كوبا را نداريم از هواپيما خارج نمي شويم. اين تنها دليل من براي گرفتن اين پرواز بود چون انقدر در روز هاي آخرم در ايران درگير بودم كه حوصله گرفتن ويزاي ترانزيت برزيل و يا شنگن را نداشتم. ونزوئلا خطرناك ترين كشور آمريكاي جنوبي و يا شايد جهان باشد! وضعيت اقتصاد بسيار خراب است و يك ميليون نفر آدم به من گفتند نرو و پرواز را كنسل كن و …
من اما اگر قرار بود به حرف مردم گوش كنم اصلا همچين سفري نمي كردم!
صندلي كنار من پسري نشسته است به نام فرنچسكو،٢٨ سال دارد و انگليسي را با لهجه زيباي ايتاليايي اش خيلي بامزه حرف مي زند.
تا نشستم شروع به صحبت كرديم! او براي تعطيلات كريسمس در هاوانا (كوبا) و پنج ساعت زودتر از من پياده مي شود و طولاني ترين پروازي كه تابحال داشته از استراليا به دبي و يك پرواز ١٤ ساعته بوده. من طولاني ترين پروازم از دبي به نپال و چهار ساعت بوده.
دو ساعت اول فقط حرف زديم و حتي نمي دانست ايران كجاي جهان است! پاستا و شراب خورديم و بيهوش شديم.

فرنچسکو دوست ایتالیایی که باعث شد سیزده ساعت اول پرواز خیلی زود بگذره!

معجزه اي كه رخ داد دو ساعت بعد بود كه بيدار شدم و دلم خواست فيلم ببينم..

بيدار شدم و كل هواپيما خواب بودند، فكر كردم بهترين موقع براي فيلم ديدن است. بين ليست فيلم هاي برتر، چشمم به “Life of Pi” افتاد..

انگار خداوند مرا بيدار كرده بود و اين فيلم را برايم پخش كرد تا اصلا نترسم! فيلم را تعريف نمي كنم كه اگر نديده ايد حتما ببينيد! اما بعد فيلم به خودم گفتم : پاي ، (پسر قصه) روز ها وسط دريا روي يك قايق با يك ببر زندگي كرد و در نهايت نجات يافت. بعد من از وارد شدن به فرودگاه هواپيماي ونزوئلا و از دزديده شدن كيفم مي ترسم؟؟؟ خنده دار است!! تمام ترسم ريخت و بقيه ي ساعات تا ونزوئلا بدون فكر و آسوده و راحت گذشت.

اما در فرودگاه اتفاقي افتاد كه من چندروزي ناخواسته در ونزوئلا خواهم ماند..!!

برای خواندن «زندگی در خانه خوزه، کاراکاس، ونزوئلا» کلیک کنید.

ملیکا بکائی

سلام، من ملیکا هستم. متولد تهران، ایران. بیست و دو سالمه و بیش از دو ساله در قاره ی آمریکا و کشور های مختلف آمریکای لاتین در حال سفر و کار داوطلبانه هستم. اینجا از سفر تنهایی، سختی ها، لذتها، ویزاها، هزینه ها، کار در سفر، کار داوطلبانه و مهارتهایی که یادمیگیرم براتون مینویسم.

پست‌های مشابه

دیدگاه خود را ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *