بودجه اولیه ی سفر یکی از رایج ترین سوالاتی که از من پرسیده می شود، این است که چگونه هزینه ی سفر و زندگی ام را تامین میکنم؟ و بودجه ی اولیه ام چقدر بوده است؟ نزدیک به چهار سال است که در قاره ی آمریکا و کشور های مختلف آمریکای لاتین در حال سفر […]بیشتر بخوانید
Tags : volunteering
درست کردن شکلات خام وگان از میوه ی کاکائو در مزرعه کاکائو در مزرعه کاکائو نشستم، به میوه ی کوچک کاکائو که بر تنه ی درخت داره رشد میکنه نگاه میکنم و برایش نامه اب می نویسم: کاکائو جانم! از کودکی عاشقت بودم گرچه هیچ نمی دانستم چه شکلی هستی، چه خاصیت هایی داری و […]بیشتر بخوانید
مزرعه ی کاکائو و زندگی قبیله ای در جزیره امتپه هنوز یک هفته نشده و من عاشق جزیره امتپه شدم..به چند دلیل: ۱. انرژی که در جزیره امتپه با دو آتشفشانش وسط دریاچه ای وسط نیکاراگوئه وجود داره، انقدر زیاده که یک هفته است لبخند از رو لبم نمیره! هرچقدر فکر میکنم میبینم تابحال هیچ […]بیشتر بخوانید
تدریس انگلیسی به کودکان و کار داوطلبانه در کاستاریکا پس از گذروندن چهار روز در شهر تاماریندو، به سمت آلاخولا، شهر کوچیکی کنار پایتخت کاستاریکا، سن خوزه، راه افتادم. می خواستم بقیه زمانم رو با کودکان و مردم بومی بگذرانم به همین دلیل برای کار داوطلبانه در کاستاریکا در مهد کودکی در آلاخولا اقدام کردم […]بیشتر بخوانید
کار داوطلبانه با کودکان در روستای بخوکو تا چشمام رو روی هم گذاشتم دیدم یک هفته است که در پاناما هستم! زه و آلدو با قبول کردن درخواست کار داوطلبانه من زمانی که در هائیتی بودم، منو نجات دادن! و حالا پنج روزه عضوی از خونشون در روستای بخوکو که یکساعت و نیم با پایتخت […]بیشتر بخوانید
تجربه ی زندگی در هائیتی و تحمل کردن؟ یا رفتن و رها شدن؟ ۱. صبح زود از گرما بیدار شدم، یک دوش دو دقیقه ای آب سرد گرفتم و رفتم تو حیاط. دیدم برتا (مادر خانواده و مدیر و معلم مدرسه)، نشسته و سرشو گذاشته رو دستش. میگم چی شده؟میگه امروز و فردا میگن نه […]بیشتر بخوانید
آشنایی با خانواده ام هائیتی و تعطیلی مدارس شش ماه پیش وقتی در جنوب برزیل نشسته بودم و فکر می کردم آیا به ایران بر گردم یا سفرم رو ادامه بدم، وسلی و خانواده اش از هائیتی، من را در وبسایت ورک اوی پیدا کردند و به من ایمیل زدند و دعوتم کردند تا سپتامبر […]بیشتر بخوانید
ورود به جزیره کوچک سالت سپرینگ و آشنایی با خانواده ی جدید از انتخاب بریتیش کلمبیا برای این تابستان بسیار خوشحالم. بعد از ویپاسانا و ده روز سکوت کمی برام سخت بوده تا به نوشتن برگردم! ده روزی که در شهر ونکوور داشتم، ده روز پر از قصه های مختلف مهاجرت بوده. پر از دیدار […]بیشتر بخوانید
تجربه ی تدریس و درس هایی که از کار داوطلبانه گرفته ام روزها پشت سر هم گذشتند و یک ماه کار داوطلبانه در مدرسه ی هنر به اتمام رسید. یک آخر هفته به همراه لوکاس و یوری و مکس، تا یک شهر دیگه به نام دیامانچینا هیچهایک کردیم، و یک شب وسط جنگل کمپ کردیم […]بیشتر بخوانید
کار داوطلبانه و تدریس انگلیسی به نوجوانان و بزرگسالان در روستای کوچکی وسط برزیل خداحافظی با ریو دو ژانیرو و شروع کار داوطلبانه در مدرسه ی هنر: آنجلا و پسرش یک روز قبل به سائو پائولو رفته بودند. من مانده بودم و خانه شان و یک کلید. کوله ام را به دوش کشیدم، تمام چراغ […]بیشتر بخوانید